صبر وخشم
دلم شکسته تراز شیشه های شهرشماست
شکسته باد کسی کاین چنینمان می خواست
شما چقدر صبور وچقدر خشماگین
حضورتان چوتلاقی صخره بادریاست
به استواری معیار تازه بخشیدید
شمانه مثل دماوند اوبه مثل شماست
بیا که ازهمه ی دشت ها سوال کنیم:
کدام قله چنین سرافراز وپابرجاست؟
به یک کرامت آبی نگاه دوخته اید
کدام پنجره این گونه باز سوی خداست؟
میان معرکه لبخند می زنیدبه عشق
حماسه چون به غزل ختم می شود زیباست
شما که اید؟صفی از گرسنگی وغرور
که استقامت وخشم از نگاهتان پیداست
اگر چه باغچه ها راکسی لگدکرده است
ولی بهار فقط در تصرف گل هاست
تخلص غزلم چیست غیرتام شما؟
ز یمن نام شما خودزبان من گویاست
(سهیل محمودی)
نویسنده : واحد شعر شهدا » ساعت 10:8 عصر
روز 90/3/2